برای دانلود اینجا کلیک کنید
اپرا
جَز در فرهنگ و موسیقی غرب افریقا و نیز در سنتهای موسیقائی سیاهان امریکا مانند بلوز و رگتایم و دستههای موسیقی نظامی اروپائی ریشه دارد. در آغاز سده بیستم این گونه موسیقی در میان سیاهان امریکا رواج یافت و در دهه 1920 در بسیار از کشورها رایج گردید. از آن زمان به بعد جَز تأثیر زیادی در عرصه موسیقی داشته و هنوز در تحول و تغییر است.
وینتون مارسالیس ترومپت نواز چیرهدست امریکایی و برنده جایزه پولیتزر در باره جاز میگوید:
"جاز ابداع سیاههاست. جاز بازگوکننده خیلی چیزهای عمیق روحی است و نه تنها درباره ما سیاهها و نحوه نگاه ما به مسائل است بلکه درباره اصل معنی زندگی مردمسالارنه امروزی هم است. جاز همان شرافت نژاد سیاه است که به صورت صدا درآمده است. در این سبک از موسیقی همه چیز را میشود دید، چه ناگفتهگذاشتنها، چه نفوذ کردنها، چه پیچیدهبودنها و چه مستور ماندنها همه را میشود در این سبک دید. تا جاییکه من میدانم نواختن جاز از همه سبکها سختتر است. جاز بهترین تفسیر احساسات شخصی در تاریخ موسیقی غربی است."
جاز خود به سبکهای فرعی زیادی تقسیم میشود که برخی از آنها عبارتاند از:
دیکسیلند
بیگبند یا سوینگ
بیباپ
کول جز
فری جز
جاز برزیلی
سالسا جز
فیوژن
سول جز
اسید جز
سموث جز
مدال جز
آوانگارد جز
واژه جاز از زبان عوام سیاهپوستان گرفته شده و احتمال میرود که در اصل دارای معانی جنسی بوده، هرچند ریشههای دیگری نیز برای آن پیشنهاد شده است.
مطلب مرتبط با : سبك های موسیقی
موسیقی کلاسیک موسیقی کلاسیک به موسیقی هنری اروپا گفته میشود. شروع این موسیقی را از سدههای میانه در حدود سال 500 پس از میلاد می دانند. دوره های موسیقی کلاسیک موسیقی کلاسیک را از نظر سبک و تحول تاریخی آن به چند دوره کوچکتر تقسیم کردهاند: موسیقی سدههای میانه این دوره با سقوط امپراتوری روم شروع و تا رنسانس در اروپا ادامه می یابد. این دوره دوره شروع و آغازین گام های موسیقی کلاسیک است. موسیقی رنسانس در این دوره که شامل سالهای 1400 تا 1600 میلادی می شود. موسیقی کلاسیک به طور عمده در ایتالیا شکل گرفته است و بیشتر قطعات آثار آوازی هستند. این دوره از سال 1600 میلادی شروع وتا حدود 1760 میلادی ادامه می یابد. لغت باروک در عالم هنر(نه فقط موسیقی) معادل استادانه زینت دادن و یا ماهرانه درست کردن به کار می رود که از مشخصات بارز هنر این سالها بوده است. موسیقی این دوره همانند سایر هنرهای هم عصر خود بیانگر اشرافیت و قدرت حکومتهای اروپایی بوده است. نیاز کلیسا برای جذابتر کردن نیایش نیز در گسترش این سبک تاثیر بسیاری داشته است. یکپارچگی در حالت موسیقی از ویژگی های موسیقی این دوره است. از معروفترین موسیقیدانان این سبک میتوان باخ و ویوالدی را نام برد. دوره کلاسیک سالهای 1730 تا 1820 میلادی را شامل می شود. قرن هجدهم مصادف بود با جریان روشنی فکر، یا آزادی اندیشه از بند خرافات، که در آن طغیانی علیه متافیزیک و به نفع احساسات معمولی و روانشناسی تجربی و عملی، علیه آیین و مراسم تشریفاتی اشرافی و به نفع زندگی طبیعی و ساده، علیه خودکامگی و به نفع آزادی فردی، علیه امتیازات و حق ویژه و به نفع حقوق مساوی مردم و تعلیم و تربیت همگانی.در این دوره برای اولین بار در موسیقی این فکر ظهور کرد که موسیقی در حقیقت همانند دیگر هنرها مقصود و هدفی ندارد، بلکه صرفاً به خاطر خودش وجود دارد، یعنی موسیقی به خاطر خود هنر موسیقی. پس از دوره کلاسیک با هنر موسیقی بر پایه ایده «هنر به خاطر هنر» برخورده میشد. هنر در این دوران بیشتر متوجه سادگی است تا تزئینات ماهرانه دوران باروک، ولی در زمینه موسیقی این رویکرد به عکس اتفاق می افتد. بر خلاف دوره ی باروک در دوران کلاسیک حالت های مختلف و متضادی در ارائه احساس در موسیقی وجود دارد. بافت موسیقی کلاسیک نیز بیشتر هموفونیک است تا پلی فنیک. از هنرمندان این دوره میتوان از هایدن، موتزارت و بتهوون نام برد. سبک رمانتیک سالهای 1820 تا 1910 را شامل می شود.دراین دوره، احساسات نقش بسزایی در موسیقی پیدا می کند. موسیقی در این دوره بصورت ابزاری در دست آهنگساز مطرح کردن احساسات شخصی اوست. این دوره را دوره مدرنیسم یا نوگرایی موسیقی کلاسیک می دانند.آهنگسازان این دوره هرچه بیشتر سعی کردند تا کارهای خودشون را از سبکهای گذشته متمایز و از باورها و قانونهای گذشته عبور کنند. موسیقی کلاسیک معاصر از سال 1970 میلادی آغاز شده است و تاکنون ادامه دارد.آهنگسازان معاصر کلاسیک بیشتر به ساختن موسیقی مینیمال و آوانگارد روی آورده اند.
|
موسیقی سنتی ایران
شامل دستگاهها، نغمهها، و آوازها، از صدها سال پیش از میلاد مسیح تا به امروز سینه به سینه در متن مردم ایران جریان داشته، و آنچه دلنشینتر، سادهتر و قابلفهم تر بوده است امروز در دسترس است، بخش بزرگی از آسیای میانه، افغانستان، پاکستان، جمهوری آذربایجان، ارمنستان، ترکیه، و یونان متأثر از این موسیقی است و هرکدام به سهم خود تأثیراتی در شکل گیری این موسیقی داشتهاند، از موسیقیدانها یا به عبارتی نوازندگان موسیقی در ایران باستان میتوان به «باربد» و «نکیسا» اشاره کرد.
ردیف
موسیقی امروز ایران از دوره آقا علیاکبر فراهانی (نوازنده تار دوره ناصرالدین شاه) باقی ماندهاست که توسط آقا غلامحسین (برادر آقا علیاکبر) به دو پسر علیاکبرخان به نامهای میرزا حسینقلی و میرزا عبدالله، آموخته شد و آنچه از موسیقی ملی ایران امروزه در دست است، بداههنوازی این دو استاد میباشد که به نام «ردیف موسیقی» نامیده میشود.
ردیف در واقع مجموعهای از مثالهای ملودیک در موسیقی ایرانی است که تقریباً با واژهٔ رپرتوار در موسیقی غربی هم معنی است. گردآوری و تدوین ردیف به شکل امروزی از اواخر سلسلهٔ زندیه و اوایل سلسلهٔ قاجاریه آغاز شدهاست. یعنی در اوایل دورهٔ قاجار سیستم مقامی موسیقی ایرانی تبدیل به سیستم ردیفی شد و جای مقامهای چندگانه را هفت دستگاه و پنج آواز گرفت.
از اولین راویان ردیف میتوان به خاندان فراهانی یعنی آقا علی اکبر فراهانی - میرزا عبدالله - آقاحسینقلی و... اشاره کرد. ردیفهایی که اکنون موجود میباشند: ردیف میرزا عبدالله - ردیف آقاحسینقلی - ردیف ابولحسن صبا - ردیف موسی معروفی - ردیف دوامی - ردیف طاهرزاده - ردیف محمود کریمی - ردیف سعید هرمزی - ردیف مرتضی نی داوود - و... میباشند. و هم اکنون ردیف میرزا عبدالله - صبا و دوامی کاربری بیشتری دارند و بیشتر در مکاتب درس موسیقی آموزش داده میشوند.
دستگاه
نگارهای از زنی کمانچهنواز بر روی کاخ هشتبهشت اصفهان، از سال 1669 م.
هر دستگاه موسیقی ایرانی، توالیی از پردههای مختلف موسیقی ایرانی است که انتخاب آن توالی حس و شور خاصی را به شنونده انتقال میدهد. هر دستگاه از تعداد بسیاری گوشه موسیقی تشکیل شدهاست و معمولاً بدین شیوه ارایه میشود که از درآمد دستگاه آغاز میکنند، به گوشه اوج یا مخالف دستگاه در میانه ارایه کار میرسند، سپس با فرود به گوشههای پایانی و ارایه تصنیف و سپس رِنگی اجرای خود را به پایان میرسانند.موسیقی سنتی ایران شامل هفت دستگاه و پنج آواز است. هفت دستگاه ردیف موسیقی سنتی ایرانی عبارتاند از:
آواز معمولاً قسمتی از دستگاه مورد نظر است که میتوان آنرا دستگاه فرعی نامید. آواز از نظرفواصل با دستگاه مورد نظر یکسان یا شبیه بوده و میتواند شاهد و یا ایست متفاوتی داشته باشد. بهطور مثال آواز دشتی از متعلقات دستگاه شور و از درجه پنجم آن بوده و به عنوان مثال اگر شور سل را در نظر بگیریم ،دارای نت شاهد و ایست ((ر)) میباشد. بدین ترتیب در آواز شور ملودی با حفظ فواصل دستگاه شور روی نت ((ر)) گردش میکند و در نهایت روی همان نت میایستد. بهطور کلی هر آواز پس از ایست موقت روی ایست خودش ،روی ایست دستگاه اصلی (در اینجا شور) باز میگردد. آوازهای متعلق به دستگاه موسیقی ایرانی ۵تا هستند و عبارتاند از:
مرتب سازی بر اساس حرف اول اسم کوچک، چون بعضی از خوانندگان فقط با اسم کوچک شناخته شدهاند. آوازهخوانان در رستورانی در مرکز شهر تهران.
چهرههای موسیقی ایران
برخی خوانندگان
موسیقی هیپ هاپ
(که به آن رپ یا موسیقی رپ نیز گفته میشود یکی از سبکهای موسیقی عامه پسند است که تقریباً اواسط دهه ۷۰ پا به عرصه گذاشت اما در اوخر دهه ۸۰ تبدیل به بخش چشمگیری از فرهنگ پاپ روزگار خود شد.
موسیقی هیپ هاپ از دو بخش اصلی تشکیل شدهاست: رپ (MC) و DJ (ترکیب صدا و اسکرچ). این موارد به همراه رقص بیریک و دیوار نوشته چهار بخش هیپ هاپ، یک نهضت فرهنگی که توسط جوانان شهری به خصوص توسط سیاهان آمریکا ایجاد شد را تشکیل میدهد.[۱] در شهر نیویورک، در اوایل دهه ۱۹۷۰. در سال ۲۰۰۶، موسیقی رپ پس از موسیقی کلاسیک دومین موسیقی محبوب در ایالات متحده آمریکا بود.[۲]
موسیقی هیپ هاپ، عموماً از یک یا چند خواننده رپ که داستانهای شبه خود زندگی نامه تعریف میکنند تشکیل شدهاست، این داستانها اغلب مربوط به یک همتای خیالی، و به صورت اشعار بسیار ریتمیک پر از تکنیکهایی همچون همگونی مصوتها، تجانس آوایی، و قافیه است. خواننده رپ با یک قطعه سازی که اغلب از آن تحت عنوان «بیت» یاد میشود همراهی میشود، این ساز توسط یک دی جی نواخته شده، و توسط یک تهیه کننده، یا یک یا چند نوازنده خلق شدهاست. اغلب بیت با استفاده از یک ترکیب از وقفه کوبهای از یک آواز دیگر، که معمولاً یک فانک یا موسیقی سول است ساخته میشود. علاوه بر طبل دیگر صداها نیز اغلب به صورت ترکیبی، الکترونیکی، یا اجرایی هستند. گاهی اوقات یک بخش میتواند سازی، نشانه مهارت دی جی یا سازنده باشد.
هیپ هاپ در برانکس، واقع در نیویورک، یعنی زمانی که دی جیها بریک ضربهای را از آوازهای فانک و دیسکو جدا کردند شکل گرفت. نقش اولیه رئیس تشریفات معرفی دی جی و موسیقی و تشجیع حضار بود. روسای تشریفات با صحبت کردن در بین آوازها، به رقص شور و هیجان میدادند، با حضار احوالپرسی میکردند یا برای آنان لطیفه و حکایت تعریف میکردند. سرانجام این رویه شکل بندی بهتری گرفت و «رپ» نام گرفت. تا سال ۱۹۷۹ هیپ هاپ از نظر تجاری تبدیل به یک نوع موسیقی محبوب شد و شروع به وارد شدن به جریان غالب در آمریکا کرد. در دهه ۱۹۹۰، یک نوع از هیپ هاپ به نام رپ گنگستا تبدیل به بخش عمده موسیقی آمریکا شد، و جنجال بسیاری بر سر ترانههایی که گفته میشد به تبلیغ خشونت، بی بند و باری، استفاده از مواد مخدر و زن ستیزی میپردازد شکل گرفت. با این وجود تا آغاز دهه ۲۰۰۰، موسیقی هیپ هاپ در صدر فهرست موسیقیهای محبوب قرار گرفت و به سبکهای مختلف در گوشه و کنار جهان نواخته میشد.
مشخصات
هیپ هاپ یک جنبش فرهنگی است که موسیقی بخشی از آن است. موسیقی خود از دو بخش تشکیل شدهاست، رپ، یعنی ارائه آوازهای سریع، بسیار آهنگین و تغزلی و دی جی، که یا از طریق ترکیبی، turntablism، ساز یا beatboxing ساخته میشود. یکی دیگر از جنبههای مهم موسیقی هیپ هاپ مدی است که در کنار موسیقی شکل گرفتهاست.
بیت (نه ضرورتا از طریق رپ) در هیپ هاپ تقریباً همیشه به صورت کسر ۴/۴ است. هیپ هاپ در کانون آهنگین خود میچرخد: به جای شمارش «مستقیم» ۴/۴ (موسیقی پاپ؛ هیپ هاپ بر اساس احساس پیش بینی شده تقریباً شبیه تاکید «چرخش» در کوبه جاز است. همانند تاکید تریوله در چرخش، آهنگ هیپ هاپ ظریف بوده، و به ندرت به صورت موجود نوشته شدهاست (مبنای ۴/۴: نوازنده طبل اجرای هیپ هاپ را بر عهده دارد) و اغلب به صورت «تاخیری» یا معوق نواخته میشود.
این روش بیشتر در سول، دیسکو و موسیقی فانک، که در آن بیتها و موسیقی آهنگین در طول قطعات تکرار میشد ابداع شد. در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، جیمز براون به صورت روسای تشریفات امروز صحبت میکرد، آواز میخواند و فریاد میکشید. این روش موسیقی پایگاه کامل را برای روسای تشریفات برای قافیه سرایی فراهم میآورد. به همین دلیل موسیقی هیپ هاپ عموماً به رئیس تشریفات میپردازد، و اهمیت اشعار و تبحر در ارائه را تشدید میکند.
احتمالاً هیپ هاپ سازی مهمترین استثنای این قاعدهاست. در این نوع از هیپ هاپ، دی جیها و سازندگان میتوانند با ایجاد قطعات سازی تجربیات جدیدی به دست آورند. در حالی که ممکن است آنان آوازهای راک را ترکیب کنند، آنان مقید به چارچوب هیپ هاپ سنتی نیستند.
ساز هیپ هاپ چه از نظر سیستم صوتی و چه از نظر ضبط و چه از نظر آهنگسازان و سازهای مورد استفاده آنان برگرفته از دیسکو، فانک، و R&B است. استفاده دی جیهای دیسکو و باشگاه از میکس از نیاز به استمرار موسیقی و در نتیجه انتقال آرام در بین قطعات ناشی میشد. بنابر مقایسه، هیپ هاپ کول دی جی هرک، جدا کردن و بسط تنها بریک—یک تکنوازی کوبهای میان پرده— از طریق ترکیب دو نسخه از یک قطعهاست. این امر، به گفته آفریکا بامباتا، «بخش خاص قطعهاست که همه منتظر آن هستند—آنها آمادهاند به هیجان بیایند.» (توپ، ۱۹۹۱) جیمز براون، باب جیمز، و پارلمان—در میان بسیاری دیگر— مدتها منبع محبوبی برای بریک بودند. میتوان قطعات ساز را نیز اغلب به صورت شیپور به این قطعات افزود (همان جا). بنابراین سازهای هیپ هاپ ترکیبی یا مبتنی بر سیستم صوتی شبیه موسیقی فانک، دیسکو، یا سول است. آوازها، گیتار، کیبورد، باس، طبل و کوبه.
گرچه موسیقی هیپ هاپ اولیه صرفاً مرکب از بیتهای بریک دی جی و دیگر قطعات قطعه وینیل بود، ظهور طبل برقی به آهنگسازان هیپ هاپ اجازه داد تا حدودی پارتیتورهای اولیه را به دست آورند. مجموعه طبل را میتوان همراه با موسیقی قطعات وینیل یا به تنهایی نواخت. اهمیت توالی طبلهای کیفی تبدیل به مهمترین کانون توجه آهنگسازان هیپ هاپ شد چرا که این ریتمها ("بیت هاً) بهترین بخش برای رقص بودند. متعاقبا، طبلهای برقی برای تولید صدای قوی کیک تجهیز شدند. این امر به پیشی جستن تک نوازی طبل بر فانک قدیمی، آلبومهای سول و R&B مربوط به اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل تا اواسط دهه ۱۹۷۰ منجر شد. طبلهای برقی مجموعه محدودی از صداهای از پیش تعیین شده، از جمله های هت، طبل کوچک، تام، و طبل کیک در اختیار داشتند.
آغاز استفاده از ترکیب کننده نحوه ساخت موسیقی هیپ هاپ را تغییر داد. یک ترکیب کننده میتواند کلیپهای صوتی کوچک را از هر گونه ابزار ورودی، همچون صفحه گردان بازسازی کند. سازندگان میتوانستند الگوهای طبل شبیه به هم را ترکیب کنند. مهم تر اینکه، آنان میتوانستند مجموعهای از سازها را با هم ترکیب کنند تا در کنار طبل خود بنوازند. سرانجام موسیقی هیپ هاپ دسته کامل خود را گرد هم آورد.
بسیاری از سازندگان و شنوندگان افتخار میکنند که برخی قطعات از سنتهای هیپ هاپ است و بنابراین منبع خوبی از ترکیبها و وقفه هاست. تا به امروز، تولید کنندگان از تجهیزات مرموزی برای بازسازی صدای خشن مورد استفاده در قطعات قدیمی استفاده میکنند. این امر به قطعات اعتبار بخشیده و خاطره پیشینه هیپ هاپ را در ذهن شنوندگان تداعی میکند.
جدای از محبوبیت بسیار هیپ هاپ، این ژانر از موسیقی تأثیر چشمگیری بر اکثر انواع موسیقی مردمی داشت. برخی هنرمندان بیت یا رپ هیپ هاپ را با راک اند رول، هوی متال، پانک راک، مرنگو، سالسا، کومبیا، فانک، جاز، خانگی، تاراب، رگا، هایلایف، ام بالاکس و سول درهم آمیختند. خوانندگان پاپ نوجوانان و دسته پسرها همچون بک استریت بویز،*NSYNC، کریستینا آگوئیلرا، جسیکا سیمپسون، و بریتنی اسپیرز در بسیاری از تک خوانیهای خود از بیتهای هیپ هاپ استفاده میکنند.
از اوایل دهه ۱۹۹۰ ارتباطی نزدیک و خاص بین موسیقی هیپ هاپ و موسیقی حزن انگیز بودهاست.در واقع امروزه تقریباً در تمامی موسیقیهای حزن انگیز ثبت شده عناصری از موسیقی هیپ هاپیافت میشود.ترکیب این دو به نام nu soul در اواخر دهه ۱۹۸۰ در گروههای New Jack Swing دیده شدند.با این وجود تا بیش از ظهور نوازندگانی مانند ]]ماری جی بلیگ و ماریا کری شکل مدرن آن بوجود نیامد.در اواخر دهه ۱۹۹۰ و اوایل ۲۰۰۰، تأثیرات موسیقی هیپ هاپدر خوانندگانی مانند دی انجل،لارین هیل ، جیل اسکات و آلیسیا کیز مشهودتر شد.
طی دهه ۸۰، گروههای مشهوری مانند Run-D.M.C. هم از هیپ هاپ و هم ازهارد راک در ژانرهای جدیدی استفاده کردند که نمونه آن “Walk This Way” است با اجرای Aerosmith که موفقیتی فوق العاده بدست آورد. سایر نوازندگانی مانند آیس تی و گروهشBody Coun از هیب هاب، بانک راک و متال ستفاده کردند، با این حال اینطور گفته میشود که اولین گروهی که متال را با تکنیکهای آوازی رپ آمیخت گروه Anthraxبودهاست. برداشت جدید «Bring The Noise» توسط (Anthraxو Public Enemy نمونهای خوب ازاولین آهنگهای رپ- متال است. Biohazard، Faith No More، Rage Against The Machine از جمله سایر نمونههای اولیه این گونه موسیقیها میباشند. در اواخر دهه ۱۹۹۰ با ظهور گروههای مانند لینکین پارک ، Limp Bizkit وKorn که نیو متال نام گرفتند ، موسیقی رپ- متال محبوب تر شد و در عین حال بیشتر مورد انتفاد طرفداران هر دو ژانر موسیقی قرار گرفت.
در آمریکای لاتین، موسیقی رپ در دهه ۱۹۸۰ به صورت toasting که قسمتی ازموسیقی جامائیکایی ragga میباشد شناخته شد. به عنوان مثال غزلیات رپ از قبل بخشی ازsoca music بودند. رشد موسیقی هیپ هاپ در این ناحیه باعث ظهور آمیزههای آشکاری مانند[reggaeton و timba شد. در آفریقا نیز آوازهای رپ گونه مانند tassou) سنگالی ازقبل بخشی از موسیقیهای محبوب بودند و موسیقی هیپ هاپ به سهولت به سبکهای مشهوری مانند taarab و mbalax ادغام شد. در کوبا نیز با گروههایی مانند Anonimo Consejo، Doble Filo، Papa Umbertico و گروه فمینیستی و همجنس بازKrudas هیپ هاپ رشدی قابل توجه یافت.
این ژانر همچنین بر سبکهای مختلف موسیقی الکنترونیکی نیز تأثیر داشت. تأثیرات موسیقی هیپ هاپ در ژانرهایی مانند trip-hop ،jungle، UK garage، grime و سایر ژانرها کاملاً مشهود است.
اغلب گفته میشود که موسیقی Jazz جز تنها شكل هنری است كه در آمریكا بوجود آمده، با این حال موسیقی Blues بلوز درست پابهپای آن پیشرفته رفته است. در واقع این دو سبك شباهتهای زیادی با یكدیگر دارند. هر دو بوسیله سیاهپوستان آمریكا و در جنوب ایالات متحده، در نیمه دوم قرن ۱۹ پدید آمدهاند و سپس در دهههای اوایل قرن ۲۰ به مناطق دیگر گسترش یافتهاند؛ هر دو دارای نت غمگین بلو هستند كه از تغییر شكل یك نت خاص به ربع پرده یا نیم پرده بوجود میآید و هر دو از اصل بداهه نوازی بهره میگیرند. بلوز و جز هر دو تاثیرات زیادی بر موسیقی پاپ در آمریكا داشتهاند و در واقع بسیاری از عناصر كلیدی در موسیقی پاپ، سول، ریتم اند بلوز و راك اند رول ریشه در موسیقی بلوز دارند. مطالعه و بررسی دقیق این سبك، سهم زیادی در فهم بیشتر دیگر سبكها خواهد داشت. گرچه هیچگاه بلوز در لیست پرفروشترینها قرار نگرفت، اما با این حال همیشه بطور جدی نه تنها در كنسرتها و فستیوالها در سراسر ایالات متحده، بلكه در همه جای زندگی روزمره حضور آن احساس میشود.
سبك بلوز دقیقا چیست؟
به گفته آهنگساز و خواننده مشهور، ویلی دیكسون، در حقیقت بلوز واقعیتهای زندگی است. نگاهی به گذشته و به زادگاه سبك بلوز منظور دیكسون را روشنتر میسازد.
تاریخچه بلوز:
این سبك هنری، ریشه در سختیها و مشكلات سیاهان آمریكا دارد. بین سالهای ۱۶۱۹ و ۱۸۰۸ هزاران نفر از مردم غرب آفریقا كه بیشترشان از قبایل: ارادا، داهومی و فالانی بودند، به زور اسلحه دستگیر، و با بیرحمی تمام بعنوان برده به آمریكا آورده شدند. آنها در حراجیها در معرض فروش قرار گرفتند و سپس روانه مزارع و كشتزارها شدند و به كار طاقت فرسا از طلوع تا غروب آفتاب وادار شدند؛ در حالیكه به انسانیتشان هیچگاه اهمیتی داده نمیشد. این كارگران هنگام كار ناراحتیهای خود را با سردادن ملودیهای قدیمی موطن خود ابراز میكردند. سنت اینان آوازخوانی گروهی بود و بسیاری از این سرودها از یك الگوی پرسش و پاسخ پیروی میكرد كه در آن رهبر گروه چیزی را میخواند و سپس بقیه با تكرار یا پاسخ به او همراهیاش میكردند. این نوع آوازها فریادهای سر مزرعه نامیده میشدند. پس از انتشار منشور آزادی در سال ۱۸۶۳ و رهایی بردگان و طی دهههای بعد، سیاهپوستان جنوب، سنت آوازخوانی خود را ادامه دادند در حالیكه بعنوان رعیت همچنان با حقوق ناچیز كار میكردند. آنها در مراسم كلیسا و نیز در سفرهائی كه گروههای رقص و آواز اروپائی در آنجا حضور داشتند، كم كم با موسیقی اروپائی آشنا شدند. رفته رفته این سیاهان در برنامههای شو با رقص یا اجرای موسیقی و برنامههای كمدی شركت داده شدند. تنوع ملودیهای قدیمی آفریقایی و تركیب آن با سبكهای مختلف موسیقی اروپائی، سبك جدیدی را بوجود آورد كه ما امروزه آنرا با نام بلوز میشناسیم. طی دهه نخست قرن بیستم گیتار بعنوان ساز اصلی جانشین بانجو شد كه ریشه در آفریقا داشت و الگوی پرسش و پاسخ ترانه خوانی در مزارع آن زمان تبدیل شد به پرسش از سوی خواننده و پاسخ توسط گیتاریست.