.: تئوری موسیقی - جلسه اول :.
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

جلسه اول :  سلام به تمام علاقه مندان به موسیقی از جمله گیتاریست های گلم

شهبازیان هستم سعی می كنم تاانجایی كه ممكن است در اینجا درباره تئوری موسیقی براتون توضیح بدم .


در این قسمت از سایت گیتاریست شما می توانید تئوری موسیقی را فرا بگیرید.


1_ در موسیقی فقط هفت نت وجود دارد و تمام آهنگ هایی كه می شنوید چه بم باشند چه زیر همه از همین هفت نت ساخته شده اند.
این هفت نت به دو شكل هجایی و الفبایی نامگذاری می شوند:

الف - نامگذاری هجایی:
Do Re Me Fa Sol La Si
سی لا سل فا می ر دو
ب - نامگذاری الفبایی:
C D E F G A B
سی لا سل فا می ر دو

2- با توجه به بسامد صوت كه بیش از 60 صوت را در بر می گیرد و هفت نت موجود برای بدست آوردن اصوات دیگر این نت ها مجددا تكرار می شوند و این تكرار تا پایان اصوات موسیقی ادامه خواهد یافت یعنی بعد از هر نت سی نت دو قرار میگیرد. كه البته بسامد نت همنام تكرار شونده همیشه دو برابر بسامد نت همنام قبل از خود است. به فاصله دو نت همنام تكرار شونده اوكتاو می گویند.


3 - برای نمایش نت های موسیقی در دوره های پی در پی از خطوطی استفاده می شود كه به آن خطوط حامل می گویند. این خطوط همانطور كه در شكل زیر مشاهده می كنید شامل 5 خط موازی با فاصله های موازی می باشد. این حامل 5 خطی دارای 11 محل برای قرار گرفتن نت های موسیقی می باشد یعنی 5 محل روی خط , 4 محل بین خطوط و دو محل در بالا و پایین حامل. 
 


4- اینكه نت ها در كجای این خط جای می گیرند بستگی به نام نت ها دارد. برای این كار باید یك جا را به عنوان مبدا روی خطوط حامل مشخص كنیم . سپس با گذاشتن یك نت بر روی مبدا جای بقیه نت ها مشخص می شود. در شكل زیر علامتی كه در سمت چپ قرار دارد بیانگر این است كه در خط دوم باید نت سل قرار بگیرد و بدین خاطر به آن كلید سل می گویند. و شكل سمت راست بیانگر این است كه در خط دوم حامل باید نت فا قرار بگیرد كه به آن كلید فا می گویند. یك كلید دیگر نیز به نام كلید دو وجود دارد كه در ادامه به آن می پردازیم.


در شكل های زیر نمونه هایی از قرار گرفتن جای نت ها بر روی خطوط حامل در كلید سل و كلید فا نشان داده شده است.

5 - اگر كلید فا را در زیر كلید سل قرار دهیم ( برای نشان دادن نت های دست راست و چپ در پیانو به كار می رود ) نت دو بین این دو خطوط حامل قرار خواهد گرفت. برای اینكه كاملا متوجه بشوید خودتان امتحان كنید.


.: تئوری موسیقی - جلسه دوم :.
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

- شكل نت ها نشانه هایی هستند كه با دیدن آن ها به ارزش زمانی آن نت پی می بریم. درواقع ارزش یك نت را نسبت به نت دیگر می سنجیم. ابتدا باید با نام و شكل نت ها آشنا شویم:


نت گرد نت سفید نت سیاه نت چنگ نت دولا چنگ
2 - اگر كمی به موسیقی هایی كه می شنوید توجه كنید در می یابید كه گاهی اوقات ملودی كوتاه و گاهی بلند است ( همین موضوع است كه باعث بوجود آمدن موسیقی های متفاوت میشود ) و همچنین گاهی صداها بم و گاهی نیز زیر می شود.
در شكل بالا ارزش زمانی نت ها از سمت راست به چپ نصف می شود یعنی نت گرد دارای بیشترین ارزش زمانی است و در اینجا نت دولا چنگ دارای كمترین ارزش زمانی می باشد. ( نت های سه لا چنگ , چهارلا چنگ و یا احیانا بیشتر نیز وجود دارند كه آن ها نیز به ترتیب ارزش زمانیشان نصف دیگری می باشد ) یعنی نت سفید ارزشش نصف نت نت گرد است و همچنین نت سیاه ارزش زمانیش نصف نت سفید و یك چهارم نت گرد می باشد و ... . به همین ترتیب نت پنج لا چنگ ارزش زمانیش نصف چهارلا چنگ و یك صدو بیست و هشتم نت گرد است. به شكل های زیر توجه كنید:

اگر از كل مطالب گفته شده در این جلسه بخواهید جمع بندی كنید به شكل زیر با دقت نگاه كنید:


.: تئوری موسیقی - جلسه چهارم :.
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

نقش سکوت در موسیقی


تشبیه سکوت به صفحه سفیدی که موسیقی بر آن نقش میشود، چندان صحیح نیست. در واقع سکوت، یکی از رنگهای موجود در جعبه رنگ آهنگساز است. آنچه موسیقی جز را از قالبهای دیگر موسیقی مجزا میکند این است که هر نوازنده –از طریق بداهه نوازی- به نوعی آهنگساز هم محسوب میشود و باید شیوه استفاده موثر از سکوت را به خوبی بشناسد.


من غالبا به لزوم وجود یک کلاس تخصصی برای تدریس نقش سکوت در موسیقی فکر میکنم، زیرا میزانهای سکوت در واقع زمان انتظار نیستند بلکه زمانی برای شنیدن فعال یا به عبارتی درک اهمیت صدایی که شنیده ایم، هستند، حالتی که در یک گفتگوی خوب پیش می آید.

فوت و فن در موسیقی جز از بالاترین اهمیت برخوردار است و به کار گرفتن سکوت، بخشی از این تکنیک یا فوت و فن به شمار میرود. اینکه چه زمانی فضای صوتی خالی مانده و باید با نتها پر شود و اینکه گاهی به صدا در نیاوردن ساز میتواند به همان اهمیت صحیح نواختن نتها باشد، جزئی از دانش لازم برای تبدیل شدن به یک نوازنده موفق جز است.


به کار گیری سکوت برای مدت بسیار کوتاه (در حد یکی دو ضرب) یا مدت بیشتر (میزان بعد از میزان)، هر یک تاثیری متفاوت بر روی شنونده باقی میگذارند. این کار میتواند تاکید بیشتری بر نوای سازهای دیگر محسوب شود زیرا با سکوت یک ساز، پاساژهای اجرا شده توسط نوازندگان دیگر، برجسته تر شده و به گوش شنونده میرسند.


چند ضرب سکوت، میتواند اشتیاق شنونده را نسبت به آنچه خواهد شنید افزایش دهد. به این ترتیب سکوت میتواند موجد حس انتظار و پیش بینی باشد.اگر ما این دو عامل را به عنوان تنش و رهایی در نظر بگیریم، سکوتی که پس از یک عبارت موسیقایی میآید میتواند شنونده را از تنش ایجاد شده توسط موسیقی رها سازد و از طرف دیگر میتواند با در انتظار نگه داشتن شنونده برای شنیدن عبارت بعد، خود عامل بروز تنش باشد. طول زمان یک سکوت، فاصله بین دو سکوت و حجم سکوت (که بسته به تعداد نوازندگانی که در یک زمان سکوت میکنند بستگی دارد)، همه با هم بر شنونده تاثیر میگذارند. این تاثیرات، تجربه شنیداری هر شنونده را رنگ آمیزی میکنند.


علاوه بر اینها، سکوت با کاستن از درهم ریختگیهای صوتی، به هر عبارت صوتی رنگ میبخشد. هنگامی که در هنگام گفتگو، طرفین مکالمه تنها به ابراز عقیده مداوم بپردازند و کلمات از دهانشان به بیرون پرتاب شود، فضایی خفه ایجاد میکند، موسیقی نیز همینطور است، در این حالت موقعیت شنونده بسیار غیر قابل تحمل میشود. دانستن این که چه زمانی و به چه مقدار از سکوت استفاده کنیم، بخشی از یک مکالمه موفق و یکی از مهمترین تواناییهای هر موسیقی دانی است.


اگربا دقت بیشتر به تعدادی از قطعات موسیقی محبوب خود گوش دهید، متوجه خواهید شد که بهترین موسیقی دانان چگونه از سکوت استفاده میکنند.هنرمندان بزرگ دارای تکنیکهایی بی نقص هستند، اما تمام آنها علاوه بر آموختن چگونه نواختن، استفاده به جا از سکوت را نیز می آموزند. آهنگسازان دانا، تمام ایده های عالی خود را یک باره بر بوم نمیریزند تا تصویری بدرنگ از آن حاصل شود و تجربه شنونده به چیزی ناگوار مبدل شود. این هنرمندان میدانند چگونه به تبادل کامل و واضح ایده های خود بپردازند.


به فواصل میان عبارات موسیقی توجه کنید، به زمانی که یک ساز با رفتن باقی ساز ها به پس زمینه، پررنگ میشود توجه کنید. به هنگامی که تک نوازان بدون حضور رقابت انگیز سازها و اصوات دیگر، تمام توجه شنونده را به خود جلب میکنند، دقت کنید. سکوت را به عنوان یکی از رنگهای موسیقی بشنوید زیرا سکوت، هنگامی که به درستی به کار برده شود، یک رنگ است.



.: تئوری موسیقی - جلسه سوم :.
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

سلام دوستان وقتشه كه  با چند اصلاح نت ها آشنا شوید خوب دقت كنید :  مشخصات نت ها (صدا ) :.


در موسیقی برای اجرا کردن یک قطعه روی ساز مسلم است که نت های زیادی وجود دارد. نت ها را از لحاظ نام و محل قرار گیری روی پنج خط حامل در پست بالا بررسی کردیم. اما تنها 7 نت دو - ر - می - فا - سل - لا - سی روی ساز وجود ندارند و این نت ها دائما در حال تکرار هستند. نت های موسیقی از لحاظ جنس صدا ، زیر یا بمی صدا و نیز از لحاظ اجرا روی سازهای مختلف با هم تفاوت دارند که به هریک در زیر اشاره می کنیم.

نواک ( novak ) یا زیر و بمی صدا : وقتی که روی یک ساز نت ها دائما در حال گردش هستند مسلم است که نوع صدای آن ها (یعنی همان زیر و بمی انها) با هم متفاوت است. مثلا در یک ساز ممکن است چندین نت دو باشد ، و برای تشخیص آنها باید به نوع صدای بیرون آمده توجه کنیم. اگر صدای ایجاد شده حالت بم تری داشت ، آن نت را به اصطلاح بم یا بالادسته می نامیم. ولی اگر صدای زیرتری داشت ، آن را نتهای زیر یا پاییک دسته می نامیم.

نواک را می توان از این لحاظ نیز بیان کرد که برای مثال صدای یک مرد نسبت به صدای زنان خوب بم تر است. به این نوع تفاوت نواک می گویند.

دیرند : به معنای صدای زمانی و فاصلهء زمانی مدت زمان پخش شدن صدای یک نت در فضای اطراف می باشد. بعضی از نت ها از نظر مدت زمانی کوتاه ترند و برخی دیگر طولانی تر اجرا می شوند. این مدت زمانی بسته به موقعیت آن نت در قطعهء موسیقی دارد. دربارهء فاصلهء زمانی نت ها و اشکال مختلف آنها و راه شناسایی آنها بیشتر توضیح خواهیم داد.

شدت : این به معنای این است که می توان یک نت را هم ضعیف اجرا کرد هم قوی و با صدای بلند تر. در قطعات موسیقی بنا بر مقتضای موقعیت نت ممکن است که روی یک نت ساز ، آن را با قدرت یا با ملایمت اجرا کنیم.

طنین و رنگ: مسلم است که صدای نتی برای مثال نت دو روی یک ساز مانند تار ، با صدای همان نت در سازی مثل سنتور یا سازهای دیگر تفاوت دارد. البته برخی سازها هستند که صداهای بسیار مشابهی با هم دارند. مثل تار و سه تار. اما باز هم با هم تفاوت دارند. راه شناسایی طنین و رنگ بر اساس تجربه است و علامتی روی نت ها ندارند.

خوب ... امیدوارم که مفید واقع باشد .



.: نحوه خوانش نت ( ر بمل ) از زنجیره نتهای بمل دار - مباحث تکمیلی کروماتیک ها :.
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

ه سان نگاشته های پیشین همچنان در وادی زنجیره کرماتیک ها به بررسی چهارمین نت از دایره بمل ها خواهیم پرداخت که نت ( ر بمل ) است.

در این بررسی با خوانش نت ( ربمل ) از نتهای پیشین و پسین آن بهره گرفته و ( ر ) و ( دو ) بکار  را در ذهن بازنگری می کنیم .

ابتدای به دلیل حرکت پایین رونده کرماتیک از زیرترین این سه نت که ( ر بکار ) است بهره گرفته و با روشهای خوانش نت (‌ر ) که نیکوترین آن همانا « جاذبه دو ماژور » است ( ر-- دو ) به درستی در ذهن می خوانیم و سپس با حس کروماتیک پایین رونده ؛ نیم پرده به سمت پایین و بم حرکت نموده ؛ نت ( ر بمل ) را می خوانیم . سپس نیم پرده پایانی ره به جای حرکت نیم پرده ای ، با استفاده از تمام دانش مقدماتی و پیشرفته خود در علم سلفژ به شکل یک نت ( دو بکار کاملا دیاپازوینک ) می خوانیم .

حتی پیشنهاد می شود بخش اول و دوم تمرین یعنی ( ر - ربمل ) خوانده شده و سپس با درنگی ( مکث حدود ١ دقیقه ای ) نت ( دو بکار ) خوانده شود تا توان بازنگری آنچه آموخته ایم فراهم آید .

سپس این تمرین را بخوانید :

۴/۴ : می (سیاه ) / ر ( سیاه ) / ر بمل( سفید)  // دو (گرد)

۴/٢ : ر (‌چنگ) / دو ( چنگ ) / ر( چنگ ) / ربمل ( چنگ)

۴/٣ : فا (سیاه ) / می ( سیاه )‌ / (می  بمل سیاه) // ر  ( بکار سیاه) / ر بمل ( سیاه ) / دو (سیاه )

لازم به یادآوری نیست که واپسین تمرین به جهت نوعی بازآموزی نت ( می بمل ) از نگاشته پیشین و پیوند آن با نت آموخته شده در این نگاشته ؛ ( نت ر بمل ؛ می باشد .

در دیگر نگاشته به بررسی پنجمین نت از دایره بمل ها خواهیم پرداخت .

روحتان سرشار از دانایی و توانایی .



.: مباحث تکمیلی کروماتیک خوانی - نحوه خوانش نت ( سل بمل ) از زنجیره بمل ها :.
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

مباحث خود در زنجیره بمل های سازنده بخشی از ساختار کرماتیک های پایین رونده را ادامه داده و اینک به نت (سل  بمل) می رسیم که نت پنجم از این دایره بمل ها می باشد.

نت ( سل بمل ) در میانه دو نت ( سل) و (فا) قرار دارد و در حرکت پایین رونده خود باید ابتدا نت ( سل ) را در ذهن با کمک آکورد معظم " دو ماژور " خوانده و سپس به نتی که با حس کرماتیک پایین رونده بلافاصله پس از این نت قابل خوانش است می اندیشیم و با تطبیق آن به جای بهره گیری از نت (‌فا )؛ این بار تلاش می کنیم بدون کوچکترین اشتباهی بلافاصله بعد از نت ( سل ) به نت نیم پرده ای که در حرکت پایین رونده به اندیشه وکالیستی ما می رسد را بخوانیم و باحفظ همین حس بدون هیچ درنگی و بدون کمک از نت پیشین به ( فا ) برسیم و آن را بخوانیم .

۴/٣: سل ( سیاه) / (سل بمل سیاه) / فا ( سیاه)

اکنون در دیگر تمرین به ترکیبی از نتهای فراگیری شده تا کنون می پردازین و چنین می خوانیم:

الف:

۴/۴ : لا (سیاه) / ر (سیاه )/ سل (سفید) // سل بمل ( سفید) / سل ( سفید) //

ب:

۴/۴:فا (‌سیاه) / می (‌سیاه) / سل ( سیاه) /فا (‌سیاه) // سل بمل ( سیاه ) / سل (‌چنگ) / سل بمل ( چنگ) /فا(سفید)

اینک تلاش می کنیم بدون هیچگونه کمک جستن از سایر نتها یک نت دیاپازونیک و درست (سل بمل ) را از اندیشه وکالیستی خود بازخوانی کنیم.

در نگاره ای دیگر به ششمین نت زنجیره بمل ها خواهیم پرداخت.



.: نحوه خوانش نت می بمل از زنجیره کروماتیک های پایین رونده :.
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

اگر به یاد داشته باید از مقال پیشین زنجیره نگاشته های پیوسته با خوانش کروماتیک را در نشانگان ( نتهای بمل دار ) مورد بررسی قرار داده ایم .

اینک به بررسی نت دوم از این رشته نتها که همانا نت ( می بمل ) می باشد، خواهیم پرداخت.

نت (می بمل ) نیز همانند (سی بمل ) در میان دو نت ( می- بکار ) و ( ر- بکار ) قرار گرفته است و جایگاه آن نیزدر ذهن با خوانش نت می و کمک گرفتن از حس ( کروماتیک های پایین رونده ) به سادگی خوانده خواهد شد و نیز با کمک از آکورد دو ماژور  و خوانش نت دو و نیم پرده بم تر خواندن این نت قابل دستیابی است .

نیز می توان از نت ( ر) بهره گرفت و با نیم پرده حرکت پس از خوانش نت ( ر ) با کمک آکورد رماژور ، این نت را به درستی بخوانیم.

تمرین زیر را برای خوانش نکوتر دنبال می خوانیم:

۴/٣: ر( بکار ) سیاه+ می ( بکار ) سیاه + می بمل ( سیاه) / می بکار ( سفید ) + می بمل ( سیاه ) / سکوت سفید + ر ( بکار ) / می بکار ( سیاه ) + می بمل (سیاه ) + ر بکار ( سیاه)//

این تمرین پیچیدگیهای زیادی ندارد و تنها باید توان جابجایی نت را بین دو نت ر و می بکار بالا برد .

در نگاره پسین به خوانش نت دیگری از رشته کروماتیک های پایین رونده خواهیم پرداخت .



.: نحوه خوانش نت ( لا بمل ) از زنجیره نتهای کروماتیک پایین رونده :.
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

اگر به یاد داشته باشید در نگاره پیشین به نحوه خوانش نت ( می بمل ) از زنجیره بملها پرداختیم و در این مقال به نت پسین آن یعنی ( لا بمل ) خواهیم پرداخت.

نت (‌لا بمل ) در میانه دو نت ( لا ) و ( سل ) قرار گرفته است و برای خوانش آن باید از نت (لا ) بهره گرفت و با رعایت حس کامل کرماتیک های پایین رونده نیم پرده به سمت بم حرکت کرده تا به نت ( لا بمل ) برسیم . سپس همین حرکت نیم پرده ای را ادامه دهیم تا از نت (‌ لا بمل ) به نت ( سل ) برسیم .

عریضه متصل : ‌نوازندگان ساز ( گیتار ) و سایر سازهای که به طور طبیعی دارای فرت های نیم پرده ای طبیعی هستند از حیث خوانش نیم پرده های این تمرین با هیچ گونه مشکلی مواجه نخواهند بود.

دیگر روش خوانش نت لا بمل از راه آکورد ( فا ماژور)  است : به این ترتیب که ابتدا نت لا به کمک آکورد فا ماژور در ذهن شکل می گیرد و سپس با حس کروماتیک پایین رونده و حرکت نیم پرده ای به سمت پایین به نت ( لا بمل ) وصل می شود .( گرچه اینجا منظور وصل هارمونیک نیست).

روشهای دیگری نیز برای خوانش آن وجود دارد که یاران وکالیست نیک می دانند.

این نمونه ها را برای تثبیت جایگاه نت در ذهن بخوانید :

۴/۴ : لا سیاه / سل چنگ / لا  چنگ / لا بمل سیاه / لا سیاه /

۴/۴ : سل سیاه /لا چنگ /لا سیاه / سل چنگ /لا چنگ /لا بمل چنگ/

۴/٢: لا چنگ /سل چنگ /لا چنگ /لا بمل  چنگ/

در نگاره ای دگیر به خوانش نت دیگری از این زنجیره خواهم پرداخت.

عریضه منفصل : علت دیر نگاشته  شدن این نگاره (‌فرایند دشوار ثبت نام در ترم نخست تحصیلی وکالیست در مقطع کارشناسی ارشد رشته حقوق بین الملل بود که ١٠ روز تمام از اینجانب وقت و انرژی گرفت . به هر روی برای علم اینگونه باید ره پیمود و راهی دگر نماند ! :)

در نخسین مجال به تمامی پرسشهای یاران وکالیست در نگاره پیشین پاسخ خواهم داد.

تلاشتان سرشار از آگاهی !



.: مباحث تکمیلی کروماتیک خوانی - بخش دوم : ( زنجیره دیزها : نخست - سی بمل) :.
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

در پیگیری مباحث خود در باب کروماتیک خوانی اینک  زنجیره پایین رونده نتهای علامت دار که به طور مشترک در تمامی گامهای ماژور و مینور ولی با اختلاف تعداد وجود دارند ، خواهبم پرداخت.

به بیانی دگر باید گفت کاربرد نتهای زنجیره دیزها - که پیشتر آنها را بررسی کردیم- و زنجیره « بمل ها » که در نگاشته امروز و نگاشته های پسین از آن سخن خواهیم گفت، نه تنها در خوانش گامهای کروماتیک که به جهت داشتن نتهای دیز یا بمل دار که براساس بالا یا پایین رونده بودن گام نیاز بسیار به تمرینات این بخش دارد ، بلکه در خوانش گامهای « دیاتونیک » ، به غیر از ( دو ماژور ) و ( لا مینور ) که فاقد  نتهای علامت دار هستند ، کاربرد دارد .

اینک به بررسی نخستین نت از زنجیره بمل ها می پردازیم .

نت نخست  دایره بملها ، نت « سی بمل » است .اکنون به درونمایه این نت موشکفانه تر می نگریم . نت ( سی بمل ) را از جهاتی می توان همان نت ( لا دیز ) دانست که البته از لحاظ موسیقی شناسی و علم تئوری موسیقی این معادل دانستن ( یک نت بمل دار ) و ( دیز دار ) گناهی نابخشودنی است!

اما با کمی اغماض می توان برای خوانش این نت با رعایت حس کروماتیک پایین رونده  ، از نت ( لا دیز ) بهره گرفت .

گرچه کاری بسیار دشوار خواهد بود و نکوتر آن است که نت ( سی ) را به کمک ( تمرین خوانش گام دو ماژور دیاتونیک پایین رونده بخوانیم . سپس نت (سی بمل ) را با حس پایین رونده گامهای کرماتیک پایین رونده به آسانی بخوانیم .

اگر هم از نت سی و لا » در این راستا بهره گیریم بسیار نیکو خواهد بود . بدین گونه که ابتدا نت ( سی بکار ) ، سپس نت ( لا ) و بعد در بازگشت بالا رونده نت ( لا دیز ) - که پیشتر در زنجیره دیزها آموختیم - و دوباره نت ( سی بکار ) و نت ( سی بمل ) را در پس آن و دوباره نت ( سی بکار ) را بخوانیم . این تمرین گرچه کمی پیچیده است ، اما این ویژگی را دارد که خوانشگر تفاوت حقیقی دو نت ( لا دیز ) و ( سی بمل ) را به گونه ای کاربردی ، می اموزد .

نمای این تمرین در هر کسر میزان که باشد چنین خواهد بود:

    ( سی بکار / لا / لا دیز / سی بکار / سی بمل / سی بکار )

در نگاشته ای دیگر به خوانش نت دوم زنجیره دیزها خواهیم پرداخت .  شهبازیان



.: نظام هجائی موسیقیایی :.
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

نظام هجائی همان كه در كشورهای ایتالیا و فرانسه و نیز در ایران معمول است در قدیم بر اساس تئوری موسیقی قرون وسطائی از شش هجا كه توسط كشیشی موسیقی دان ، از اهالی فرانسه و ساكن ایتالیا به نام گوییدو د، آرتسو كه دربین سالهای 990 تا 1050 می زیسته از شعر مناجات گونه بالا كه آهنگ آنرا احتمالا خود ساخته بود ، برگزید و آن را به خاطر سهولت از بر كردن اصوات موسیقی و درك زیر و بمی شان نسبت به هم ، به شاگردان و سرایندگان می آموخت.

در قرنهای بعد كه نظام شش نتی گسترش یافت و به هفت نت امروزی رسید ، هجای سی بر آن افزوده شد و نیز هجای اوت كه در نت خوانی دشوار بود به دو بدل گشت.

در نظام الفبائی به تبعیت از تئوری یونان باستان ، و كوك سازهای آن زمان نت لا مبداء قرار گرفته و نت ها ، بر طبق همان تئوری ، با هفت حرف آغازین الفبای لاتین نامگذاری شدند.و امروزه مبدا از نت دو آغاز و به نت سی ختم میشود.

ماخذ : تئوری موسیقی نوشته پرویز منصوری

کتابش خیلی عالیه حتماً تهیه کنید و مطالعه کنید...

شهبازی

C
D
E
F
G
A
B
Do
Re
Mi
Fa
Sol
La
Si
دو
ر
می
فا
سل
لا
سی

توجه داشته باشید در وبلاگ گیتاریست از نظام الفبائی پیروی شده و از حروف لاتین استفاده می شود .